پادشاهی میشان یا میسان یا کرخ میشان (تلفظ یونانی: خاراسِن) بنیان گذاری شده توسط یک ساتراپ ایرانی به نام هیسپاوسین است. نخستین آشنایی علمی باستان شناسان مربوط به سال ۱۸۱۱ میلادی و بر اثر کشف سکههایی به زبان یونانی بود. آنچه در این سکّهها نظر پژوهشگران را جلب کرد تطابق اسامی پادشاهان حک شده بر این سکهها با نامهای پادشاهانی بود که طبق نوشتههای مورخان باستانی روزگاری بر سرزمین میسان در شمال رأس خلیج فارس حکومت میکردند.
طبق گفتههای نویسندگان و مؤرخین باستانی معاصر با میشانیان پایتخت آنان شهر میشان (یونانی: خاراکس) بود و تاریخ بنای آن به زمان اسکندر مقدونی میرسد؛ و طبق آنچه ذکر گردیده اسکندر پس از فتوحات خود در هند در راه بازگشت خود به بابل به منطقهای که به احتمال زیاد محوطهٔ باستانی جبل خیبر (نیسان) در عراق امروزی است رسیده و دستور به بنای شهری بزرگ به نام خود او میدهد. اسکندر به خوبی ارزش جغرافیایی آن منطقه که دارای زمینی مرتفع در مجاورت آبهای رودخانهها و خلیج فارس بود را دریافت و هدف از بنای این شهر نیز به دلیل نقش تجاری و بازرگانی وسیعی بود که میتوانست بعدها ایفا کند.
اسکندر این شهر را به نام خود تأسیس کرد و بعدها به نامهای خاراکس و همچنین کرخینیا معروف گردید.
پس از مرگ اسکندر در بابل و تأسیس دولت سلوکی این شهر تحت کنترل سلوکیان درآمد. تا اینکه در سال ۱۶۵–۱۶۶ قبل از میلاد قسمتهایی از شهر بر اثر طغیان آب رودخانهها تخریب گردید و توسط امپراتور سلوکی نامدار آن زمان آنتیوخوس چهارم بازسازی میشود و آن را به نام خود آنتیوخا مینامد و یکی از فرماندهان خود را به نام هیسپاوسین به حاکمیت آن شهر و منطقه میگمارد. اما در طی حکومت هیسپاوسین بار دیگر شهر دچار سیل شده و اینبار بدستور هیسپاوسین یا اسپاسینو اقدام به بنا و مرّمت آن میکنند و نام خود را بر نام شهر اضافه کرده آن را خاراکس-اسپاسینو مینامد. این شهر در کتیبههای تدمری به نام کاراک اسبیاسینا و در نقوش آرامی به نام کرک دمیسان به معنی قلعه میسان و در تلمود بابلی به نام میشا ذکر گردیدهاست.
در بین سالهای ۱۴۱ الی ۱۳۹ قبل از میلاد پس از انتشار ضعف در پیکر دولت سلوکیان هیسپاوسین استقلال خود را بر مناطق تحت فرمان خود اعلام کرده، به نام خود سکّه ضرب میکند اما روابط خود را با سلوکیان حفظ میکند.
در سال ۱۲۹ قبل از میلاد هسپاوسین حملهای بزرگ علیه همیروس، حاکم نیابی فرهاد دوم، پادشاه اشکانی بر منطقهٔ بابل و سرزمینهای مابین النهرین انجام داده و موفقت به شکست او و ضمیمه کردن بابل و اراضی مجاور به قلمرو حکومتی خود میشود. همچنین ذکر گردیده که او حملهای علیه حاکم الیمایی سرزمینهای عیلام به نام «بیتیت» تدارک داده و پس از شکست او موفّق به بسط منطقهٔ نفوذ خود میگردد.
بعد از مرگ فرهاد دوم پادشاه میسان (هیپائوسین) اعلام استقلال کرده و حاکم نواحی غربی پارت ها گیمر
با هیپائوسین وارد جنگ شده و سر انجام موفق به تصرف بابل و دفع کردن پادشاه میسان میشود.
سرانجام میسان به عنوان یک از ساتراپهای مهم دولت اشکانی درآمده و به صورت نیمه مستقل و گاهی مستقل به پادشاهی خود در بیش از ۳ قرن ادامه میدهد تا هنگامیکه آخرین پادشاه میسانی در اوایل برآمدن حکومت ساسانیان توسط اردشیر بابکان به قتل رسیده و حکومت آنان پایان مییابد.
موقعیّت جغرافیایی
منطقهای که دولت میشان در آن به وجود آمد شامل سرزمین جلگهای پست و همواری بود که میان آن به وسیلهٔ رودهای دجله و اروندرود و رود کرخه شکافته شده و پیرامون جنوب آن رود کارون جریان داشت. همچنین رودها و کانالهایی نیز از این رودهای اصلی سرچشمه میگرفت. با توجه به پستی زمین آن، جلگهها و مردابها بخش وسیعی از آن را دربرگرفته، به به هنگام طغیان رودها به ویژه هنگامی که نظارت بر امر آبیاری و نظم و ترتیب آن مورد بی اعتنایی قرار میگرفت بر این قسمت از زمین افزوده میشد. ماهیها در آن فراوان بوده و در جای جای آن ساقههای نی روییده بود که کشتیرانی را دچار اختلال میکرد و مانع از حرکت کشتیها میشد.
پلینیوس رومی شهر خاراکس را در شمال رأس خلیج فارس ذکر کرده و در سال ۹۷ میلادی یک ژنرال چینی به نام گان ینگ که از طرف امپراتور چین پان چو از دودمان هان مأمور به سفر به دربار امپراتور روم بود در طی مسیر خود از شهر میسانی خاراکس عبور کرده و در توصیف خود از این شهر آن را tiozeh نامید که از هرسو به جز در زوایهٔ شمال غربی در احاطه آب است. در سال ۱۸۱۸ میلادی تحقیقات و پژوهشهای متعددی صورت گرفت که منجر به کشف منطقهٔ حکومتی این پادشاهی گردید و موقعیت جغرافیایی آن در بین رودهای دجله و فرات و رود کارون تعیین گردید.
شهرهای میشان
خاراکس: خاراکس یا کرخینیا مهمترین شهر میسان و پایتخت آن بوده و به نامهای کرخینیا و خاراکس اسپاسینو نیز شناخته میشود. تاریخ بنای آن به زمان اسکندر مقدونی میرسد و به دلیل موقعیّت بندرگاهی خود نقش بزرگی در تجارت میسان داشت و امروزه رودخانه کرخه در خوزستان هنوز نام قدیم این شهر، کرخینیا را به یادگار دارد. از مشاهیر این شهر جغرافیدان باستان ایزیدور خاراکسی است.
بررسیهای باستانشناختی جان هانسمن در ۱۹۶۵ م. نشان داد که محوطهای که «جبل خیابر» نامیده میشود و در جنوب عراق و در ۵۰ کیلومتری شمال غربی بصره جای دارد، محل شهر باستانی خاراکس اسپاسینو است. مردم محلی این محل را «نیسان» مینامند که شاید دگرگونیدهٔ میسان باشد. پیش از شناسایی این محوطه، عموماً پیرامون خرمشهر، منطقهٔ محمدراد و شهر القُرنه در نزدیکی بصره برای خاراکس اسپاسینو پیشنهاد میشد.
فرات: پلینی بزرگ در قرن اول میلادی آن را تابع پادشاه کرخینیا (میسان) ذکر کرده و آن را در حوالی ۱۱ مایل در جنوب شهر خاراکس میداند. به عقیدهٔ فرانتس آلتهایم مکان آن شهر بصره امروزی در خاک عراق است؛ اما طبق نظر دیگر جغرافیدانان عرب احتمال دارد که مکان آن در منطقهٔ بهمنشیر امروزی و در نزدیکی شهر آبادان بوده باشد. رودخانهٔ فرات نام خود را از این شهر میسانی گرفتهاست و در زمان ساسانیان نام آن به بهمن اردشیر (بهمنشیر) تغییر مییابد.
جان هانسمن پس از پیشنهاد موقعیت شهر خاراکس اسپاسینو، توانست محوطهٔ «مغلوب» را میان دو شهر بصره و القُرنه و در ۴٫۲ کیلومتری شرق اروندرود شناسایی کند که محلی مناسب برای پایتخت دوم شاهان میشان (خاراسن)؛ یعنی فرات است. طبق گفتهٔ پلینی، این شهر در ۱۷٫۴ کیلومتری جنوب خاراکس اسپاسینو و در کنار کارون امروزی قرار داشتهاست و اگر محوطهٔ نیسان را به عنوان خاراکس بپذیریم، محوطهٔ مغلوب دقیقاً همان مسافت ذکرشده توسط پلینی را با نیسان دارد و همچنین در نزدیکی رود کارون است.
اُبلَه: از شهرهای میسانی که نام آن از نام یونانی شهر اپولوگوس گرفته شده باشد این شهر یکی از شهرهای تجاری مهم پادشاهی میسان بوده و در عهد اسلامی یکبار در عهد ابوبکر توسط خالد بن ولید و بار دیگر در عهد عمر توسط عتبه بن غزوان فتح میگردد و تا مدتها پس از آن نقش تجاری خود را حفظ میکند. ابن بطوطه ذکر میکند که ابله شهر بزرگی بوده که تاجران هندی و فارس برای تجارت به آن میآمدهاند. مکان آن در نزدیکی شهر بصره عراق است.
افامیه: این شهر توسط سلوکوس اول جانشین اسکندر مقدونی ساخته شد و در شمال پادشاهی میسان واقع بودهاست و در همین شهر بود که تراژان امپراتور روم در طی حمله به امپراتوری اشکانی مورد استقبال پادشاه و مردم میسان قرار گرفت.
نژاد و تبار میسانیان
بر طبق رأی بسیاری از محققین و مؤرخین میسانیان قومی عرب یا ایرانی بودند. پروفسور کریستین سن آنان را از عربهایی میداند که خاستگاه آنان منطقهٔ عمّان بودهاست. هر چند طبق نظر محققین هیسپاوسین پادشاه میشانی نامی با ریشهٔ ایرانی یونانیشده داشت که ممکن است اینگونه برداشت شود که او تباری آریایی داشته باشد اما در تاریخهای مختلف از او به عنوان پادشاهی عرب یاد شده و در منابع بسیار، تبار او عرب معرفی گردیدهاست. همچنین مؤرخ رومی گایوس پلینیوس، معروف به پلینی بزرگ(۲۳–۷۹ میلادی) که خود شاهد و معاصر با پادشاهی میشان بوده در حین بازدیدها و گزارشات خود میشانیان را قومی عرب خواندهاست و آنان را تحت امر پادشاهی عرب معرفی میکند.
دین
هرچند در مورد دین میسانیان اطلاعات زیادی وجود ندارد اما از نام برخی پادشاهان آنان که به صورت یونانی درآمدهاند چون اتامبیلوس که در آن اشاره به بعل از خدایان سامی دارد و چون عبدنرگال که به معنی بندهٔ نرگال از خدایان سامی بینالنهرین است بنظر میآید که میسانیان از لحاظ دینی تفاوت چندانی با دیگر سامیان بینالنهرین نداشتند.
سرنگونی پادشاهی میسان
حکومت میسانی توسط اردشیر اول، سرنگون شد. در این مورد پروفسور کریستین سن میگوید: «عاقبت میان اردشیر و شاهنشاه اشکانی جنگ درگرفت. اردوان پادشاه اهواز را فرمان داد که به جنگ اردشیر شتافته، او را مغولاً به تیسفون فرستد. اردشیر مهلت نداد. بعد از آنکه شاذشاپور شهریار اصفهان را مغلوب و هلاک کرد، رو به جانب اهواز نهاد و شهریار آنجا را کاملاً مغلوب و کشور او را به قلمرو خود ملحق نمود. آنگاه ولایت کوچک میشان را، که در مصب شط دجله و ساحل خلیج فارس بود، به تصرف آورد. این ولایت در دست اعرابی بود، که از عمان آمده بودند و پیشرو طوایف عربی محسوب میشوند، که درست در آغاز سلطنت ساسانیان ناحیه حیره را در مغرب فرات فرو گرفتند.»
میسان در فتح اسلامی
طبری فتح میسان را به دست عتبه به غزوان میداند و ذکر میکند که ارتش مسلمانان از قبائل عرب بنوالعم (تیرهای از بنی تمیم) که از قدیمالأیام ساکن سرزمین میسان بودند و در مناطق مذار و نهر تیری سکونت داشتند تقاضای کمک نمودند که این قبائل نیز به یاری مسلمانان شتافته و حملات خود را متوجه نیروهای مرزبان ساسانی در خوزستان نمودند و پس از آن نیروهای مسلمان موفق به فتح منطقهٔ میسان گشتند. پس از فتح میسان عمر بن خطّاب، نعمان بن عدی را به ولایت میسان گماشت که پس از چندی با شنیدن ابیات شعری از او با این مقدمه
الا من مبلغ الحسناء أن خلیلها * بمیسان یسقی فی زجاج وحنتم
که برای همسر خود در وصف زندگی مرفه خود در میسان سروده بود مورد خشم عمر قرار گرفته و او را از مقام خود عزل میکند.
میسان در عهد حاضر
امروزه میسان بخشی از خاک دو کشور ایران و عراق را تشکیل میدهد. این منطقه در ایران به نام دشت میشان (نام پیشین دشت آزادگان) به مرکزیت شهر سوسنگرد و در عراق به نام استان میسان به مرکزیت شهر العماره است.
منابع
- Eilers, Wilhelm (1983), “Iran and Mesopotamia”, in Yarshater, Ehsan, Cambridge History of Iran, 3.1, London: Cambridge UP, pp. 481–505.
- Hansman, John (1991). “Characene and Charax”. Encyclopaedia Iranica, Vol. V, Fasc. 4. pp. 363–365.
- Schuol, Monika: Die Charakene. پادشاهیهای میانرودان در دوره هلنیستی و اشکانی (= Oriens et occidens 1), Stuttgart 2000, ISBN 3-515-07709-X
- Sheldon A. Nodelman, مقدمه تاریخ چروکیها، Berytus ۱۳ (۱۹۵۹/۶۰), ۸۳–۱۲۱، XXVII f. ,
- Wikipedia contributors, “Characene,” Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Characene&oldid=366072192 (accessed September ۱۰، ۲۰۱۰).
- Potts, D. J. 1988. “Arabia and the Kingdom of Characene.” In: Araby the Blest: Studies in Arabian Archaeology. Edited by D. T. Potts. The Carsten Niebuhr Institute of Ancient Near Eastern Studies, University of Copenhagen. 1988. Museum Tusculanum Press,
- محمدیفر، یعقوب؛ خونانی، علیرضا (۱۳۹۲). «خاراسن و جایگاه سیاسی و تجاری آن در شاهنشاهی اشکانی». مطالعات تاریخ فرهنگی (۱۶): ۱۱۳–۱۳۳. دریافتشده در ۲۰۱۷-۰۵-۱۵.
- دانشنامهٔ جهان اسلام، درآیند «بهمنْ اردشیر (یا فراتْ میسان»
- هفتهنامهٔ اشوزرتشت
با ما همگام شوید
استاد تغییر باشید نه قربانی تقدیر
ما یک سـازمان غیـرانتفــاعی هستیم و وظیفـه خود میدانیم آنچـه مربوط به تاریخ است را با بهتـرین و موثق ترین منـابع موجود در این کارزار مطـالب بی ریشـه ، بـه صـورت صحیح نشـر دهیم
ماموریت ما اینست مردم را با میراث خود درگیر کنیم