آیین اشکانی را می توان به بهترین وجه با دو کلمه توصیف کرد: فراگیر و متحول. به عنوان پارت ها امپراتوری برگزار شد درون آن انواع فرهنگ ها، پارتها عاقلانه هر به آداب و سنن خود را سمت چپ، مانند امپراتوری سلوکی و فارسی امپراتوری هخامنشی قبل از آنها. در حالی که پارت اجازه رشد یهودیان و مسیحیان را می داد ، سه باور اصلی عبارت بودند از: پانتئون یونانی ، زرتشتی و میترائیسم. اما خود اشکانیان چه اعتقادی داشتند؟ با توجه به اینکه هیچ سابقه تاریخی در مورد میراث فرهنگی خود به جا نگذاشته اند ، کشف نظام اعتقادی اشکانیان چالش برانگیز به نظر می رسد ، اما شروع کار با آنچه در زندگی روزمره عملی و برجسته است و در نظر گرفتن اینکه از کجا آمده اند ، به کجا می روند ، کمک خواهد کرد. در ابتدا ، به نظر می رسد ، همانطور که همکاری های پارسی و یونانی برای موفقیت امپراتوری اشکانی ضروری بود ، اشکانیان با حفظ آداب و رسوم هر دو کشور معاشقه می کردند ، اما پس از ایستادن خود ، شروع به شناسایی با میترا کردند .

پرستش اشکانی

ریشه های سکایی و خدایان یونانی

به طور کلی پذیرفته شده است که اشکانیان از نژاد فرهنگی سکایی بودند. اشکانیان که از استپ مسطح شرق دریای خزر برخاسته بودند ، مانند سکاها ، یک ماشین نظامی سوار بر اسب و تیراندازی بودند که تعداد کمی از آنها می توانستند حساب کنند. امپراتوری اشکانی بسیاری از سکاها را تصویب و استفاده می کردتاکتیکهای نظامی و استراتژیهای بقا. با این وجود ، فرهنگ پروری شیوه های زندگی سکایی شامل اشکال اعتقادی سکایی است. با پهنای مسطح استپی که آنها بر روی آن پا می زدند ، یک ویژگی بارز در زندگی روزمره سکاها ، آسمان همانطور که در افق زمین قرار دارد ، خواهد بود. یک ویژگی بارز ، که استپ از آن فرار کمی می کند ، خورشید خواهد بود. عنصر برجسته دیگر ، مانند بسیاری از فرهنگ های باستان ، عنصر آتش بود. با تأمین امنیت در برابر جانوران وحشی در شب و کاربردهای عملی روزمره در پخت و پز و متالورژی ، آتش سوزی در دوران باستان ضروری بود و نوعی نماد قابل توجهی داشت. پس تعجب آور نیست که برای سکاها و اشکانیان ، زمین ، آسمان ، خورشید و آتش دارای ارزش الهیاتی خاصی هستند.

از نظر سكاها و اشكانيان ، زمين ، آسمان ، خورشيد و آتش ارزش الهياتي خاصي داشتند.

هرودوت هشت خدایی را که سکاها می پرستیدند بازگو می کند. همانطور که باری كانلیف ​​اظهار داشت ، “اینها را با ذکر معادل یونانی آنها نام می برد. از ارائه وی مشخص است كه سه درجه باید شناخته شوند” . در رتبه اول Tabitha / Tabiti ( هستی ) است. در مرحله دوم ، Papaeus ( زئوس ) و Api (مادر زمین). رتبه سوم شامل Goetosyrus ( آپولو ) و Argimpasa ( افرودیت ) است. هرچند هرودوت نامهای سکایی آنها را حذف می کند ، رتبه چهارم شامل هرکول ، آرس و پوزیدون است. برای سکاها و دیگر اقوام هند و ایرانی ، تابیتا ، در راس پانتئون ، الهه آتش و کوره است. تابیتا همچنین به عنوان محافظ پادشاه خدمت می کرد ، که غالباً به عنوان شفیع بین او و مردم خدمت می کرد. شاه نشین سلطنتی ، که تابیتا آن را تقدیس کرد ، همچنین به عنوان شی مقدس شناخته می شود که به وسیله آن افتخار سوگند شناخته می شود.

زمین بصری که با آسمان ملاقات می کند ، خود را در این باور بیان می کند ، وقتی خدای آسمان ، پاپئوس ، با مادر زمین اتحاد یافت ، همه خدایان دیگر متولد شدند. تصور می شود که برجستگی روزمره خورشید در جو با آپولو سکایی ، گوتوسیروس مرتبط است. یکی دیگر از ویژگی های برجسته فیزیکی که سکاها با آن آشنا بودند مناظر و صداهای جنگ بود . خدای جنگ سکاها در سراسر سکاها برجسته بود. محراب های چوب شور در هوای آزاد برپا گذاشته می شدند که بر روی آنها اسب و گاو قربانی می شد. هویت سکاها به عنوان یک فرهنگ جنگ گونه ، با حمایت آرس ، ارتقا یافت و به نیروهای منظم و عوام امر مشترک با شخصیت خدای برجسته ملت خود را داد.

شانه طلای سکاها

علاوه بر این ، برای همه فرهنگها – محصولات زراعی و گله های موفق – ضروری است که نعمت الهی باروری اعطا شده است. در حالی که اطلاعات کمی در مورد او در دست است ، اعتقاد بر این است که سکایی معادل افرودیت ، ارگیمپاسا ، از آرتی ، الهه ایرانی فراوانی مواد بود. سرانجام ، هرودوت در مورد یک عنصر اساسی موفقیت نظامی خود ، از Thagimasadas به عنوان معادل خود با Poseidon نام برد ، نه به این دلیل که Thagimasadas خدای دریا بود. بلکه مانند نقش دیگر پوزیدون ، او حامی اسب بود. هرودوت اشاره می کند که تاگیماساداس توسط سکاهای سلطنتی مورد احترام بود ، که نشان دهنده انحصار عبادت مشترک با علاقه ای خاص است. بدون شک از آنجا که اسبها برای موفقیت نظامی سکاها و جنگهای اشکانی ضروری بودند، این امر می توانست یک صنعت نزدیک تحت سلط حق امتیاز باشد و از تداوم کنترل آنها اطمینان حاصل کند. بنابراین طبیعی است که اشراف از طرف Thagimasadas درخواست کرده اند.

مخاطبین جدید ، ادیان جدید

در حالی که هرودوت درک خود را از عقاید سکاها از دیدگاه پانتئون یونانی که با آن آشنا بود ، از خدایان سکاها ارائه می دهد ، او می گوید که سکاها هیچ تصویر ، محراب و معبدی نداشته اند. در واقع، حفاری فراوان از سکایی دفن تپه فاش تصاویر از شکار عشایری و زندگی جنگجو و جالب و طعمه کافی / تم درنده، اما تعداد کمی از خدایان، و پس از آن، تنها از Argimpasa، خود مادر الهه. همانطور که کانلیف ​​ذکر می کند: “به نظر نمی رسد که خدایان رشته های بالای پانتئون ، Tabitha ، Papaeus و Api به صورت انسان شناسی درآمده باشند ، یا حداقل هیچ تصویر خاصی از آنها شناخته نشده است” (276). بنابراین اعتقادات عشایری سکاها بیشتر از خدایانی که طبیعت را کنترل می کنند با طبیعت گره خورده بودند.

هنگامی که اشکانیان در جنوب استپ آسیای میانه به راهروی فرهنگی شرق و غرب اوراسیا پایین رفتند تا امپراتوری سلوکی تضعیف شده را بدست آورند ، با ادیان انسان شناسانه تعریف شده تری برخورد کردند. سلوکیان ، مانند پارسیان پیش از خود ، تساهل مذهبی داشتند. سلوکیان ضمن اجازه دادن به سنت های خود ، پانتئون خدایان خود را که از قبل تحت تأثیر گسترده در جهان باستان بود ، حفظ کردند. پس از آنكه اولين پادشاه پارت ، اركاس اول (ز. 247-217 ق.م.) يوغ كنترل سلوكيان را در شرق به دور انداخت ، سرانجام پارتها سرزمين هاي سلوكي را كه در غرب با قدرت تري در دست داشتند ، تصاحب كردند. با این کار آنها مستقیماً با یونانی ها در تماس بودند.

علاوه بر پانتئون یونان ، دو سیستم اعتقادی گسترده در زمان اشکانیان آیین زرتشتی و میترائیسم بودند.

اشکانیان مانند سلوکیان قبل از خود به یونانیان اجازه رسم سنت خود را می دادند و به نظر می رسد (حداقل در ابتدا) حتی آداب و رسوم آنها را نیز پذیرفته است. در ابتدا ، سیستم اعتقادی اشکانی در درجه اول پرستش عناصر آتش ، زمین ، آسمان و خورشید بوده است. در حالی که خدایان یونانی این عناصر را حفظ می کردند ، با ویژگی های انسانی به طور قطعی تری تزریق می شدند. بنابراین ، همانطور که آپولو ، خدای خورشید یونانی ، با ارابه خود مسیر خورشید را هدایت می کند ، هستیا آتشدان را ساخت و تخصص خود را آتش زد. همانطور که پوزیدون بر امواج حکومت می کرد ، قلمرو آرس جنگ و قلمرو زئوس آسمان و غیره بود. با این حال ، عناصر – رودخانه ها ، دریاچه ها ، چاه ها ، درختان ، دریا و سنگها – هنوز در غرب پارت مورد احترام بودند. در همین حال ، در سایر مناطق امپراتوری ، بابلی ها هنوز ایشتار را احترام می گذاشتندو بل ، یكی از یهودیان در بین النهرین که یهوه را پرستش می كردند ، خدایان خورشید و ماه در هاترا مورد احترام بودند و مسیحیت در اواخر دوره پارتیان در شرق دجله قرار گرفت. با این وجود ، علاوه بر پانتئون یونان ، دو سیستم اعتقادی گسترده در دوران اشکانیان آیین زرتشتی و میترائیسم بودند.

آیین زرتشت درون امپراطوری

یکی از سیستم های اعتقادی که از طریق حکومت سلوکی و اشکانی از ایران دست نخورده باقی ماند و با امپراتوری ساسانیان دوباره احیا می شود ، آیین زرتشت بود. احتمالاً از شرق ایران ، بنیانگذار آن ، زرتشت ، در ابتدا کشیش یک نظام اعتقادی مشرک بود که خدای آن اهورامزدا بود . روزی یک موجود آسمانی درخشان ، فرستاده شده از اهورامزدا ، در کنار رودخانه ای به زردشت ظاهر شد و به او گفت که فقط یک خدا وجود دارد ، یک خردمند خالق خردمند ، اهورا مزدا. پیروان با پذیرش الهیات خیر و شر در مقابل زندگی ، باید یک زندگی خوب را دنبال کنند: تفکر خوب ، گفتن سخنان درست و انجام کارهای خوب. زرتشتیان با کنار گذاشتن قربانی کردن حیوانات ، محرابهای آتش را روشن می کردند که دائماً شعله ور بودند.

نماد آتش نشانگر پاکسازی و خلوص است. آتش ، که به دنیایی تاریک روشن می کرد ، نمادی از اهورامزدا بود اما پیروانش نیز برای داشتن ذهن روشن تلاش می کردند. در مورد آیین زرتشت در پارت ، جنی رز می نویسد:

آتشکده نطنز

تا همین اواخر، فقدان مواد داخلی از سلوکی و اشکانی ایران به این دیدگاه زرتشتیان کمک دین نادیده گرفته شده بود تا زمانی که بود توسط ساسانیان، ترمیم. اما داده های نوشته شده در مورد استراکا ، نقش برجسته های سنگی ، پوست و سکه های رمزگشایی شده در چند دهه گذشته با این دیدگاه در تضاد است و به جای آن ، به تداوم و توسعه درون دین در این دوره اشاره می کند.

به عنوان مثال ، نام های اوستایی (اوستایی زبان کتاب زرتشتی است) و تقویمی که بر روی شتر اشکانی نوشته شده است در نیپور ، جنوب شرقی بغداد ظاهر می شود. و در یک انبار شراب در نیسا. اسامی مشابه نیز در یک سند حقوقی اشکانی از Avroman در کردستان ایران یافت شده است. سکه های دیگر اشکانی که محراب های آتش نشان می دهند نیز نشان دهنده حداقل قدردانی از اعمال مذهبی زرتشتیان است. جالب توجه است ، همانطور که آیین زرتشت متحول می شود و میترا را به عنوان یازاتا یا خدای بزرگ تحت حکومت اهورامزدا در می آورد ، به نظر می رسد که اشکانیان تمایل خود را به سمت میترا گسترش دادند.

میترائیسم درون امپراطوری

حدوداً بین سالهای 2000 و 1500 قبل از میلاد ، قبایل آریایی در جنوب استپ های روسیه وارد هند و ایران شدند. یک خدایی که آنها با خود آوردند میترا بود. همانطور که میترا خود را در هند مستقر کرد و در ریگ ودا مورد ستایش قرار گرفت ، شهرت وی در سراسر اوراسیا گسترش یافت. در همان زمان ، آیین زرتشت در کنار میترا و خدایان دیگر گسترش یافت و تا قرن 5 پیش از میلاد ، آیین زرتشت صفات میترا را ستایش می کرد زیرا او درست زیر اهورامزدا قرار گرفته بود. پروانه پورشریعتی درباره دیدگاه اشکانی اظهار نظر می کند:

درست است که اولین تدوین کتاب مقدس اوستایی به اشکانیان نسبت داده شده است. آنها همچنین در تقویم خود از ماههای مقدس زرتشتیان استفاده می کردند. و چه بسا چنین بوده است که برخی از سلسله های اشکانی زرتشتیان ارتدوکس بوده اند. اما شواهد جدید ، و همچنین ارزیابی مجدد برخی از داده های موجود در اختیار ما ، باعث می شود که پرستش میترا گسترده ترین جریان عبادت در قلمروهای سنتی اشکانی باشد.

نمونه ای از عزیمت هنگامی است که پارتی در سال 140 پیش از میلاد استان پارس ، وطن پارسیان و مرکز دین زرتشت را به دست گرفت. در مخالفت شدید ، متن اوستایی وندیداد (141 ق م – 224 م) سرزمینهای اشکانیان را به دلیل “گناهان کفر” خود شرور معرفی کرد. همچنین به اشکانی به دلیل دفن و سوزاندن مردگانشان توبیخ شد ، روشی که توسط کنوانسیون زرتشتیان ممنوع بود. علاوه بر این ، پورشریعتی معتقد است که محراب آتش Burzin Mithra یک آتش سوزی شخصی توسط یک اشکانی قدرتمند بوده است ، و معنی آن ، “متعالی است میترا” ، میترا را به عنوان تنها عبادت بی نظیر نشان می دهد.

بعلاوه ، نام میتریداتس (“هدیه میترا”) در میان پادشاهان در زمان اشکانیان محبوب بود. دو مهمترین پادشاه اشکانی ، میتریدات اول و دوم (حدود 171-132 قبل از میلاد و 124-91 پیش از میلاد) هر دو نام او را ستودند. دو پادشاه دیگر از پارت ، دو پادشاه از کیوس ، شش پادشاه از پونتوس ، به همین ترتیب ادعا کردند و پادشاهان از کما مین ، ایبریا و ارمنستان نیز چنین ادعایی کردند . مانند انتخاب مشهور نام محمد توسط طرفداران اسلام ، انتخاب نام تئوریک میتریدات توسط بسیاری از پادشاهان و مردم کشورهای مختلف در طول یک دوره قابل توجهی از تاریخ نشان دهنده شناخت و یادآوری آگاهانه ای است که میترا بود و بخش حیاتی او در میراث فرهنگی آنها بازی کرد.

میترا

این که آیین زرتشت بعداً میترا را به این شکل قابل توجه در چشم انداز مذهبی خود گنجاند ، ممکن است نشان دهنده فشار برای حفظ اهمیت به دلیل محبوبیت عمومی میترا باشد. هنگامی که اشکانی شروع به تصرف اوراسیا مرکزی کرد ، شهرت وی توسط اشکانیان شناخته می شد ، و ممکن است آنها نیز به همین ترتیب او را در آغوش گرفته باشند. در اشک آباد کنونی در ترکمنستان ، بقایای عبادتگاهی از دوره اشکانیان با کتیبه ، ” مهریان ” یا “مکان میترا” کشف شد. Ostraca ، با نام Mithra بر روی خود بیش از سایر خدایان ، در Nisa ، پایتخت اشکانیان یافت می شود. در نقش برجسته ای از یک معبد میترا ، به عنوان خدای خودش – با کلاه فرگیگی ، شلوار ایرانی و پرتوهای تابشی – از کما مین در کوههای توروس ، با پادشاه آنتیوخوس اول کماژن (با قدمت 70 – حدود 38 قبل از میلاد) همبستگی دارد.

علاوه بر این ، همانطور که گواهی سکه هایی مربوط به قرون 5 و 4 قبل از میلاد مسیح است ، لباس اشکانی در ابتدا شبیه یونانی بود. تا قرن 2 قبل از میلاد ، سکه های اشکانی نشان می دهد که میتریداتس دوم و آرتابانوس اول (حدود 127-124 / 3 پیش از میلاد) “لباس شلوار عشایری را که با مردمان ایرانی زبان دوره قبل از هلنیسم همراه بود به عنوان لباس رسمی خود بپوشند. ” (کورتیس و استوارت ، 3) این لباس برای سایر دوران سلطنت آنها یک امر عادی است. سرانجام ، انداختن عنوان “فیلهلان” از افسانه های معکوس تترادراخم های او ، برعکس یک سکه اشکانی ، نشان داده می شود که پادشاه آرتابانوس دوم (ح. 12-38 / 41 م.) زانو زده است در برابر خدای آپولو مانند که تصور می شود میترا ، در حالی که میترا قطعی بر روی صورت نقره اشکانی ظاهر می شودسکه ، مربوط به قرن اول و دوم میلادی است. بنابراین ، به نظر می رسد شواهد ادبی ، تاریخی و فیزیکی اشکانیان را نشان می دهد که از سنت های یونان و پارسی جدا شده اند و می خواهند سیستم اعتقادی خود را که میترا را به طور کامل تر پذیرفته ، ایجاد کنند. همانطور که وستا کورتیس می گوید ، “میترا به وضوح خدای مورد علاقه اشکانیان بود” (کورتیس و مگوب ، 32).

درخواست میترا

در حالی که تسامح مذهبی یکی از ویژگیهای بارز دولت اشکانی و کلیدی در طول عمر آنها بود ، اما جذابیت میترا برای اشکانیان جذابیت میترا برای همه بوده است. شاید بتوان گفت او خدای همه در یک بود. او کاملاً انسان شناسانه است ، صفات بسیاری از خدایان را در یک شخص مجسم می کند. در آغوش گرفتن از میترا از نظر سیاسی دو کار برای پارت انجام داد. این یک موقعیت و هویت منحصر به فرد به یونانی ها و پارسی ها بخشیده است و در عین حال زمینه مشترکی برای هر دو فراهم کرده است. شمایل نگاری میترا به عنوان خدای خورشید با اشعه هایی که از سر میترا بیرون می آید به طرز حیرت انگیزی مانند سایر تصاویر آپولو است. علاوه بر این ، میترا ، به عنوان یک جنگجو ، و همراهی او با آتش و آسمان ، ویژگی های مشترک با آرس ، هستیا و زئوس را نشان می دهد. در مورد تعاملات با پارسیان ، آتش یکی از عناصر اصلی زندگی آیینی زرتشتیان بود. میترا خود خدای آتشی بود که در سلسله مراتب آسمانی زرتشتیان گنجانده شده بود. او که توسط اهورامزدا خلق شده و پس از او دوم است ، او همچنین یک جنگجو برای اهورامزدا بود.

از نظر اشکانیان ، میترا یک جذابیت شخصی نیز داشت. هنگامی که امپراتوری اشکانی به ریشه های خود بازگشت ، جالب است که میترا خدایی بود که توسط فرهنگی معرفی شده بود و مانند اشکانیان از استپ متولد شده با اسب بیرون آمد. میترا آریایی ها جذابیت خاصی برای اشکانیان خواهد داشت. او جنگجو و گاه اسب کمان بود و شیاطین را با کمان می کشت. اینکه او دارای وسعت گسترده ای از زمین و جنگجویان مبارک سوار بر اسب بود نیز صدمه ای ندید. از آنجا که میترا نیز خدای آتش بود ، این مورد نیز مورد توجه پارتیان قرار خواهد گرفت. آتش با قراردادها ، توافق ها ، سوگندها و راستگویی همراه بود. به همین ترتیب ، خدای اصلی اسکیتا ، تابیتا ، الهه آتش بود و سوگند یاد شده توسط کوره او بود. علاوه بر این ، به عنوان یک ملت سوار بر اسب ، در حال جنگ و پرسه زدن در زیر آسمان های باز ، خورشید مکانی قریب الوقوع برای اشکانیان بود. استناد به آن به نفع آنها یک آیین اساسی بود. با میترا ، آنها می توانستند این کار را به روشی شخصی انجام دهند ، زیرا او همچنین خدای خورشید بود. در نهایت ،

با ما همگام شوید

مقالات ، اطلاعات و هر آنچه از تاریخ میدانید را با ما به اشتراک بگذارید

با ما همگام شوید!

اطلاعات شما را با ذکر نامتان نشر میدهیم
اینجا کلیک کنید

استاد تغییر باشید نه قربانی تقدیر

ما یک سـازمان غیـرانتفــاعی هستیم و وظیفـه خود میدانیم آنچـه مربوط به تاریخ است را با بهتـرین و موثق ترین منـابع موجود در این کارزار مطـالب بی ریشـه ، بـه صـورت صحیح نشـر دهیم  

ماموریت ما اینست مردم را با میراث خود درگیر کنیم