زبان آرامی عضوی از زبان‌های سامی است که بیش از ۳٬۰۰۰ سال قدمت دارد.

زبان آرامی‌ها، زبان اداری امپراتوری‌ها و حتی کاهنان تمدنهای، سومر، آشور و بابل بوده‌است. زبان اصلی بخش عمده‌ای از کتاب‌های آسمانی دانیال و عزرا و زبان کتاب تلمود است. آرامی را زبان عیسی دانسته‌اند و امروزه هنوز زبان مادری اقلیت‌های کوچک متعددی است. امروزه تعدادی از جوامع که بیشتر آن‌ها آشوری هستند به زبان‌های آرامی نو تکلم می‌کنند. این زبان اکنون در حال انقراض محسوب می‌شود. اما زیر شاخه های آن که زبانهای آشوری، عربی و عبری هستند هنوز رواج دارند.

آرامی از خانواده زبان‌های افرو آسیایی است و در میان زبان‌های متعدد این خانواده از زیر شاخه سامی محسوب می‌شود. آرامی قسمتی از گروه زبان‌های سامی شمال غرب است که همچنین شامل زبان کنعانی مثل زبان عبری می‌شود. عده ای نیز می گویند این زبان همان زبان آریایی ذکر شده در کتیبه ی بیستون توسط داریوش اول است که اگر اینگونه باشد، این زبان زبانی از خانواده ی زبان های هند و اروپایی خواهد بود.

    پراکنش

در قرن ۱۲ قبل از میلاد گویشوران آرامی زبان به تدریج در نواحی جنوب ارمنستان تا کشورهای قسطنطنیه (ترکیه امروزی) /پارس (ایران امروزی)/شام (سوریه امروزی) / لبنان /اردن/مصر و تمامی کشورهای خاورمیانه امروزی و بخشی از آسیای میانه مانند افغانستان و ترکمنستان ساکن شدند و یکی از زبان‌های مهم جهان مسیحیت را بوجود آوردند. در قرن ۱۴ قبل از میلاد این زبان تقریباً در اوج خود به سر می‌برد و به بسیاری از کشورهای آسیای جنوب و جنوب شرقی مانند: هند، مالزی، اندونزی، تبت و همچنین بخش‌های از آفریقا و اروپای شرقی مانند: اوکراین، بلغارستان، مجارستان، آلبانی، مقدونیه و یونان رسید.

از قرن ۱۵ قبل از میلاد به بعد چند شاخه از این زبان بوجود آمد که شامل بود از زبان سامی افرو زبان عبری زبان اسوری زبان کنعانی که از بین آن‌ها زبان عبری در کشور اسرائیل اردن فلسطین و مصر بسیار فراگیر شد به‌طوری‌که امروزه نیز زبان کشور اسرائیل عبری است.

    گویش ها

آرامی زبانی واحد و انعطاف‌ناپذیر نیست و به دسته‌ای از زبان‌های مرتبط اطلاق می‌شود. تاریخ غنی، ادبیات وسیع و استفاده مجامع مذهبی مختلف از زبان آرامی باعث تنوع و گوناگونی این زبان شده‌است. برخی گویش‌های آرامی متقابلاً فابل فهم هستند، در حالیکه برخی دیگر این‌گونه نیستند. برخی زبان‌های آرامی اکنون تحت نام‌های دیگری شناخته شده هستند. برای مثال آشوری به زبان آرامی شرقی مجامع مسیحی اطلاق می‌شود. بسیاری از گویش‌ها به «شرقی» و «غربی» توصیف شده‌اند که مرز میان آن‌ها فرات یا اندکی غرب آن است. همچنین می‌توان مرزی را میان آن دسته از زبان‌های آرامی که اکنون زبان‌های زنده هستند (به نام «نوآرامی»)، آن دسته که اکنون به عنوان زبان ادبی استفاده می‌شوند و آن دسته که منقرض شده و اکنون تنها مورد علاقه دانشمندان هستند، قائل شد. تقسیم‌بندی ذیل را می‌توان برای زبان‌ها و گویش‌های مختلف آرامی استفاده کرد، در حالیکه برای این قانون استثنائاتی هم یافت می‌شود: «امروزی»، «میانه»، «قدیم»، «شرقی» و «غربی».

بشر بخش عظیمی از نگارش های امروزی را مدیون پیدایش خط آرامی است و چه بسیار زبانها که ریشه در این زبان کهن دارند

    ساختار نوشتاری

کتابی به الفبای سریانی مربوط به قرن ۱۱ میلادی

ابتدایی‌ترین الفبای آرامی بر اساس رسم‌الخط فنیقی بوده‌است. با گذشت زمان، الفبای «مربعی» شکل آرامی شکل گرفت. فلسطینی‌های باستان و دیگر مردم ساکن در کنعانی این الفبا را برای نوشتن زبان خود برگزیدند. اکنون این الفبا بیشتر به الفبای عبری شهرت دارد. این ساختار نوشتاری در کتب مقدس آرامی و دیگر نوشته‌های آرامی یهودیان استفاده شده‌است.

دیگر ساختار نوشتاری زبان آرامی توسط جوامع مسیحی ابداع شد: نوعی رسم‌الخط پیچ‌دار که به عنوان الفبای سوری (یکی از انواع الفبای سوری، سرتو) معروف است.

نوع کاملاً تغییریافته الفبای آرامی، الفبای مندایی، اکنون توسط منداییان استفاده می‌شود.

علاوه بر این نظام‌های نوشتاری، گونه‌های دیگری هم از الفبای آرامی در عهد باستان مورد استفاده گروه‌های مختلف بود: برای مثال نبطی‌ها در پترا و الفبای پالمیرنین در پالمیرا. در زمان‌های اخیر نیز تورویو (رجوع شود به آرامی شرقی جدید در زیر) اغلب با استفاده از گونه تغییر کرده‌ای از الفبای لاتین نوشته می‌شود.

    تاریخچه

تاریخچه زبان آرامی به تفصیل در زیر نقل شده‌است. تاریخچه این زبان به سه دوره تقسیم شده‌است:

  • آرامی قدیم ۱۱۰۰ قبل از میلاد تا سال ۲۰۰) شامل:
    • آرامی مقدس در کتب مقدس عبری.
    • آرامی مسیح.
  • آرامی میانه (سال ۲۰۰تا سال ۱۲۰۰) شامل:
    • سوری ادبی.
    • آرامی تلمود، ترگم و میدراش.
  • آرامی مدرن (سال ۱۲۰۰ تا کنون) شامل:
    • بسیاری از گویش‌های رایج کنونی.

این طبقه‌بندی بر اساس طبقه‌بندی است که کلاس بییر * استفاده می‌کرد.

    آرامی باستان

بخش آرامی باستان بیش از ۱۳ قرن را به خود اختصاص می‌دهد. این دوره زمانی طولانی به این دلیل انتخاب شده‌است که تمامی گونه‌های آرامی که اکنون کاملاً منقرض شده‌اند در آن جای می‌گیرند. دوره آرامی قدیم واضحاً در حدود سال ۵۰۰ قبل از میلاد به پایان می‌رسد، یعنی زمانی که آرامی باستان (زبان آرامی‌ها) جای خود را به آرامی پادشاهی (زبان دولت‌های پادشاهی قدرتمند) می‌دهد. گویش‌های متعدد زبان آرامی قدیم زمانی برجسته می‌شوند که یونانی به عنوان زبان قدرت در منطقه جای آرامی را می‌گیرد.

آرامی باستان به آرامی آرامی‌ها از زمان پیدایش آن تا زمانی که به زبان میانجی رسمی در هلال حاصلخیز تبدیل شد، اطلاق می‌شود. آرامی باستان زبان رسمی و دولتی در دمشق، حمص، ارواد بود.

آرامی باستان نخستین

نسخ خطی بسیاری دال بر اولین نمونه‌های استفاده از این زبان یافت شده‌است که به قرن 10 قبل از میلاد بازمی‌گردد. این نسخه بیشتر اسناد دیپلماتیک میان دولت شهرهای آرامیان هستند. به‌نظر می‌رسد رسم‌الخط آرامی در این زمان بر اساس فینیقی باشد و در زبان نوشتار وحدت خاصی دیده می‌شود. احتمالاً پس از گذشت زمانی در نواحی شرقی آرام رسم‌الخط کامل‌تری جایگزین شد تا بتواند پاسخگوی نیاز آن زمان باشد.

در فاصله سال‌های 935 تا 967 (پیش از میلاد) تیگلت پیلسر دوم زبان آرامی را تبدیل به لینگوا-فرانکای کشور آشور و آن امپراتوری کرد.

 

آرامی باستان واپسین

از سال ۷۰۰ پ. م، این زبان در نقاط بسیاری پخش شد، اما یکدستی خود را از دست داد. گویش‌ها مختلفی در بین‌النهرین، بابل، فنیقیه و مصر پدیدار شد. با این حال اکدی بر روی آرامی در آشور تأثیر گذاشت و سپس بابلی بروی کار آمد. همانگونه که در دو پادشاه بخش ۱۸:۲۶ آمده‌است، حزقیا، پادشاه یهود با دیپلمات‌های آشوری به زبان آرامی سخن می‌گوید تا افراد عادی چیزی متوجه نشوند. در حدود سال ۶۰۰ پ. م پادشاه کنعان نامه خود به فرعون پادشاه مصر را به زبان آرامی می‌نویسد.

کلدانی یا «آرامی کلدانی» اصطلاحی عام برای آرامی مورد استفاده در سلسله خالدی بابل بود. این اصطلاح برای اشاره به آرامی مقدس بکار می‌رفت که به روش متاخر نوشته می‌شد. آن را نباید با زبان مدرن کلدانی «نو آرامی» اشتباه گرفت.

    آرامی سلطنتی

مقایسه شکل نوشتاری آرامی امپراطوری با پهلوی ساسانی و اشکانی

نام‌های دیگر: آرامی پادشاهی، آرامی امپراتوری، آرامی هخامنشی، آرامی رسمی، آرامی مقدس.

در حدود سال ۵۰۰ ق.م. بود که داریوش اول آرامی را به عنوان زبان رسمی نیمه غربی امپراتوری پارس متعلق به هخامنشیان انتخاب کرد. همزمان سیستم نوشتاری آرامی که تا آن زمان تنها در ساتراپی بزرگ بابیروش استفاده می‌شد تبدیل به ابزاری برای ارتباطات نوشتاری میان تمام ساتراپی‌ها با زبان‌های گوناگون در کشور پهناور هخامنشی شد. اشراف‌زادگان بابلی هنوز از گویش محلی آرامی شرقی برای اغلب کارهای خود استفاده می‌کردند، اما دستور داریوش پایه‌های زبان آرامی را تقویت کرد و محکم ساخت. زبان آرامی پادشاهی جدید تا حد زیادی استاندارد شده بود. رسم‌الخط آن بیشتر بر پایه ریشه‌های تاریخی بود تا گویش‌های گفتاری. همچنین اثرات اجتناب‌ناپذیر زبان پارسی باستان بر روی این زبان باعث وضوح و انعطاف‌پذیری آن شد. از آرامی پادشاهی گاهی به عنوان آرامی رسمی یا آرامی مقدس یاد می‌شود. قرن‌ها پس از سقوط سلسله هخامنشیان (در سال ۳۳۱ پ. م)، آرامی پادشاهی که داریوش آن را رسمی‌کرد هنوز هم زبان رایج منطقه بود.

از واژه «آرامی هخامنشی» برای توصیف آرامی پادشاهی استفاده می‌شود. اغلب، زمان استفاده از آرامی را، از ابتدای پادشاهی داریوش (از ۵۰۰ ق. م) تا حدود یک قرن پس از سقوط سلسله پادشاهی هخامنشیان در سال ۳۳۱ ق. م. می‌دانند. بسیاری از اسنادی که گویای وجود این‌گونه از آرامی است در مصر و به‌ویژه در الفانتین یافت شده‌اند. مشهورترین این اسناد در این میان کتاب ‘Wisdom of Ahiqar’ است که دربر گیرنده کلمات قصار و آموزنده می‌باشد و در سبک بیشتر به کتاب مقدس ضرب‌المثل‌ها شباهت داشت. آرامی هخامنشی تا حد زیادی به دیگر گونه‌های آرامی شباهت دارد و یافتن نمونه‌های کتبی آن بسیار سخت است. تنها با بررسی دقیق می‌توان کلمه‌ای قرضی از زبان محلی را در آن یافت.

    آرامی پس از هخامنشیان

فتوحات اسکندر بزرگ نتوانست به سرعت باعث تخریب یکپارچگی زبان و ادبیات آرامی شود. مشابه همان آرامی که در قرن ۵ قبل از میلاد استفاده می‌شد را می‌توان در اوایل قرن ۲ پیش از میلاد پیدا کرد. سلوکیان از ابتدای سلطنت خود استفاده از زبان یونانی|یونانی را در محدوده قلمرو خود در سوریه و بین‌النهرین اجباری کردند. در قرن سوم قبل از میلاد بود که در مصر و سوریه آرامی جای خود را به یونانی داد. با این حال زبان آرامی پس از هخامنشیان توانست به رشد خود ادامه دهد و از طریق صحرای سوریه از یهودیه به عربستان و پارت راه پیدا کند. این ادامه استفاده از آرامی پادشاهی نشانه‌ای از احساسات ضد هلنیستی بود.

سکه‌ای از اسکندر که با زبان آرامی بر روی آن نوشته شده.

یک کتیبه دوزبانه (یونانی و آرامی) توسط آشوکا پادشاه هند در ۳۰۰ سال قبل از میلاد

آرامی مقدس زبان آرامی ای است که در چهار بخش مجزای کتب مقدس عبری یافت می‌شود:

– کتاب ازرا|ازرا ۴:۸ تا ۶:۱۸ و ۷:۱۲ تا ۲۶— اسنادی از دوره هخامنشی (قرن ۵ قبل از مسیح) در ارتباط با بازسازی معبد در اورشلیم.

– کتاب دانیال|دانیال b۲:۴ تا ۷:۲۸— پنج داستان ضدحکومت و تصویری مصیبت‌بار.

– کتاب جرمیا|جرمیا ۱۰:۱۱— یک جمله در یک متن عبری در انتقاد از بت‌پرستی

– پیدایش ۳۱:۴۷— ترجمهِ اسم محلی در عبری

آرامی مقدس یک لهجه دورگه است. بعضی متون به زبان آرامی مقدس احتمالاً پیش از سقوط سلسله هخامنشیان در بابل و سرزمین یهود بوجود آمده‌اند. در زمان سلوکیان، تبلیغات معترضانه یهودی باعث بوجود آمدن کتاب دانیال به زبان آرامی شد. این داستان‌ها احتمالاً در ابتدا به صورت شفاهی بوده‌اند. این قضیه ممکن است یکی از دلایل وجود مجموعه‌های گوناگونی از دانیال در یونانی Septuagint و متن ماسوری باشد که نشان‌دهنده آرامی متأثر از زبان عبری|عبری است.

زبان آرامی هاسمونیان در زیر مجموعه بعد از دوره هخامنشیان قرار دارد که در واقع زبان رسمی هاسمونیان یهود (۳۷–۱۴۲ پ. م) است. این زبان بر زبان آرامی مقدس متون قمران تأثیر گذاشت و زبان اصلی متون دینی، غیر از کتاب مقدس، بود. ترجمه‌های کتب مقدس عبری به آرامی، تارگوم، در ابتدا به زبان هاسمونیان بود. هاسمونیان همچنین در گفتارهای میشنا و توسفتا نیز آمده‌است، با این وجود با توجه به شرایط و متن تغییراتی داشته‌است. نوشتار این زبان با نوشتار زبان آرامی هخامنشی تفاوت بسیاری دارد، در این نوشتار به جای استفاده از صورت‌های ریشه شناختی کلمات تأکید برنوشتن کلمات به همان صورتی است که تلفظ می‌شوند.

تارگوم بابلی در واقع لهجهِ بعدی پس از دوره هخامنشیان است که در تارگوم‌های رسمی، تارگوم انکلوس|تارگوم انکلوس و تارگوم جناتان یافت می‌شود. تارگوم هاسمونی اولیه حدوداً در قرن دوم یا قرن سوم به بابل راه یافت. سپس آن‌ها با توجه به لهجهِ بابلی زمان تغییر یافتند و زبان تارگوم‌های استاندارد بوجود آمد. این ترکیب در واقع اساس ادبیات بابلی یهود را بوجود آورد.

تارگومی گالیلی(Galilean Targumic) مشابه تارگم بابلی است؛ و در واقع ترکیبی از هاسمونی ادبی با لهجهِ گالیلی است. تارگوم هاسمونی در قرن دوم میلادی به گالیلی راه پیدا کرد و برای استفاده محلی متناسب با لهجهِ گالیلی شد و مطابق آن تغییر یافت. کارهای تارگوم گالیلی هیچ‌گاه به عنوان یک کار معتبر در نظر گرفته نشده‌اند و اسناد نشان می‌دهند که هرگاه که لازم بوده در متن آن اصلاحاتی ایجاد شده‌است. از قرن یازدهم به بعد، زمانی که تارگوم بابلی قانونمند شد، نسخهِ گالیلی بشدت از آن تأثیر گرفت.

از قرن سوم میلادی به بعد لهجهِ آرامی بابلی مورد استفاده بوده‌است. این گویش در واقع گویش اسناد خصوصی بابلی بوده‌است و از قرن دوازدهم|قرن دوازده گویش یا لهجهِ تمامی اسناد خصوصی یهودی در آرامی بوده‌است. این گویش در واقع با اندک تغییراتی بر پایهِ هاسمونی استوار است. این شاید به این دلیل بوده‌است که بسیاری از اسناد در BDA اسناد حقوقی هستند و بنابراین زبان آن‌ها باید برای تمامی جامعه یهود ملموس باشد و هاسمونی در واقع استاندارد قدیمی‌ای بود که مطلوب بود.

آرامی نَبَطی در واقع زبان پادشاهی عرب پترا است. این پادشاهی ساحل شرقی رودخانه اردن، شبه‌جزیره سینا و شمال سرزمین عرب را شامل می‌شود. شاید به دلیل اهمیت بازرگانی کاروانی بود که نَبَطی‌ها استفاده از آرامی را به عربی شمالی قدیمی ترجیح دادند. این گویش بر پایهِ زبان هخامنشی با اندک تأثیر از عربی استوار است. ‘l’ اغلب به ‘n’ تغییر پیدا می‌کند و برخی کلمات نیز از زبان قرض گرفته شده‌اند. بعضی نسخه‌های خطی آرامی نَبَطی از اوایل این پادشاهی موجود است، اما اغلب آن‌ها مربوط به چهار قرن اول میلادی هستند. نوشتار این زبان با استفاده از الفبای شکسته‌است که در واقع مقدمه و سرآغاز الفبای عربی می‌باشد. شمار وام‌واژه‌ها از زبان عربی در طول سده‌ها افزایش یافته، تا زمانی‌که در قرن چهارم|قرن چهار نَبَطی در زبان عربی ادغام شد.

ترجمه آرامی تورات در قرن ۱۱ میلادی

آرامی پالمیرین در واقع گویشی از زبان آرامی است که در شهر پالمیرا در بیابان سوریه از سال۴۴ قبل از میلاد تا ۲۷۴ بعد از میلاد مورد استفاده بوده‌است. نوشتار این زبان با استفاده از الفبای گرد بود که بعدها به استرانگلا ی شکسته تغییر یافت. همانند نَبَطی، زبان پالمیری نیز متأثر از عربی بود، اما این تأثیر در مورد زبان پالمیری کمتر بود.

آرامی آرساکید زبان رسمی امپراتوری امپراتوری پارتی‌ها (۲۴۷ BCE–224 CE) بود؛ و بیش از سایر لهجه‌های پس از هخامنشی رسوم داریوش اول را دارا بود. با این وجود در طول زمان، این گویش از زبان آرامی گفتاری معاصر، گرجی و فارسی تأثیر گرفت. پس از تصرف پارتیان توسط ساسانی‌های فارس زبان، آرساکید تأثیر بسیاری بر زبان رسمی جدید گذاشت.

    زبان آرامی شرقی قدیم

گویش‌های ذکر شده در بخش آخر همگی از خانواده آرامی پادشاهی زمان هخامنشیان هستند. با این حال گویش‌های مختلف منطقه‌ای آرامی باستان واپسین در کنار دیگر زبان‌ها به حیات خود به عنوان زبان‌های ساده و گفتاری ادامه دادند. شواهد اولیه حیات این گویش‌ها را تنها می‌توان از طریق تأثیری که بر روی کلمات و اسامی گویش‌های استاندارد داشتند، دریافت. اما در قرن دوم پیش از میلاد|قرن BCE۲ بود که این گویش‌ها به زبان‌های نگارشی تبدیل شدند. این گویش‌ها همگی نشاندهنده گونه‌ای از زبان آرامی هستند که هیچ گونه وابستگی به آرامی پادشاهی نداشته و تمایزی آشکار را میان مناطق بین‌النهرین، بابل و شرق، سرزمین یهود، سوریه و غرب نشان می‌دهد.

در شرق گویش‌های آرامی پالمیرایی و آرامی آرساکید در زبان‌های منطقه‌ای ادغام شدند و زبان‌هایی را بوجود آوردند که ریشه در آرامی پادشاهی و آرامی منطقه‌ای داشتند. سال‌ها بعد آرساکید به زبان نیایش در مذهب مندایی، زبان مندایی| تبدیل شد. هنوز هم گویش وران این زبان در مناطقی از عراق و در خوزستان (ایران) زندگی و به این گویش تکلم می‌کنند.

در قلمرو حکومت اسرون به مرکزیت ادسا، بین‌النهرین|ادسا که در سال BCE۱۳۲ بنیان‌گذاری شد، گویش محلی زبان سوری|سوری قدیم به عنوان زبان رسمی برگزیده شد. در قسمت‌های بالایی منطقه دجله، در شرق مدیترانه بود که زبان آرامی رشد کرد که شواهد آن در هاترا، آشور و طور عبدین موجود است. تاتیان، نویسنده کتاب تعالیم دیاتسارون از سرزمین آشور آمده‌است و احتمالاً اثر خود (در سال (۱۷۲ بعد از میلاد را در شرق بین‌النهرین نوشته‌است، نه در سوریه یا یونان. در بابل، گویش منطقه‌ای بابلی قدیم c. 70 CE)) در جوامع یهودی استفاده می‌شد. این زبان به سرعت تحت تأثیر آرامی بابلی و تارگومی بابلی قرار گرفت.

دام جادویی برای ارواح

    زبان آرامی غربی قدیم

گویش‌های آرامی منطقه‌ای در غرب هم همان سرگذشتی را داشتند که برای این گویش‌ها در شرق رخ داد. آن‌ها را به راحتی می‌توان از گویش‌های شرقی و آرامی پادشاهی تشخیص داد. در این مناطق، آرامی در کنار گویش‌های کنعانی استفاده می‌شد و پس از چندی در قرن یکم پیش از میلاد جای فنیقی را گرفت. آرامی همچنین جای زبان زبان عبری را نیز به عنوان زبان گفتار در اوایل قرن چهارم پیش از میلاد گرفت.

بیشترین شواهد و مدارک از زبان آرامی غربی قدیم بر جای مانده‌است که در جوامع یهودی استفاده می‌شد و از آن با عنوان فلسطینی قدیمی یهودی یاد می‌شد؛ کهن‌ترین نمونه آن زبان اردنی شرقی قدیمی است که احتمالاً از منطقه کاسارا فیلیپی آمده‌است. این گویش در قدیمی‌ترین نسخه خطی اناچ (حدود ۱۷۰ پیش از میلاد) استفاده شده‌است. فاز بعدی مشخص در زبان در قرن دوم میلادی است و یهودی قدیم نام دارد. نمونه‌های آن را می‌توان در نسخه‌های خطی و نامه‌های شخصی، نقل قول‌های موجود در تلمود و رسیدهای قمران جستجو کرد. کتاب «جنگ یهود» نوشته جزفیوس اول که اکنون دیگر، نیز به زبان یهودی قدیم بوده‌است.

گروه‌های کافری که در سدهٔ یکم میلادی در شرق اردن زندگی می‌کردند نیز به گویش اردنی شرقی قدیم سخن می‌گفتند. این گویش‌ها بعدها گویش فلسطینی کافر قدیم نام گرفت؛ و رسم‌الخط آن هم به صورت شکسته بود و به سورس قدیم شباهت داشت. گویش فلسطینی مسیحی قدیم ممکن است از همان گویش کافری بوجود آمده باشد. این گویش احتمالاً در پس برخی از گرایش‌های آرامی شرقی بوده‌است که در تعالیم سوری قدیم شرقی دیده شده‌است (رجوع شود به پشیتا).

    زبان ها در زمان عیسی

در زمان حیات عیسی، در قرن اول پس از میلاد مسیح از دوران اسرائیل در دوره رومی، باور و تصور بر این است که یهودیان به زبان عبری# عبری کلاسیک| عبری و آرامی صحبت می‌کرده‌اند. علاوه بر آن، یونانی کوینی زبان بین‌المللی مورد استفاده رومی‌ها در زمینه حکومت و تجارت بود و برای کسانی که حوزه نفوذ شهری داشتند، مفهوم و قابل درک بود. در ارتش روم به زبان لاتین صحبت می‌شد، اما تقریباً هیچ تأثیری بر دورنمای زبانی آن نداشت.

علاوه بر گویش‌های رسمی و ادبی آرامی بر اساس هاسمونی‌ها و بابلی‌ها شماری از گویش‌های آرامی گفتاری نیز وجود دارد. هفت گویش آرامی# اواخر آرامی غربی باستان | آرامی غربی در اطراف سرزمین اسرائیل در زمان عیسی رواج داشت. این گویش‌ها هر چند مشخص و متمایز از یکدیگر بودند، اما گویشوران هر یک از آن‌ها می‌توانستند گویش‌های دیگر را نیز بفهمند. یهودایی باستان گویش غالب اورشلیم و یهودیه بود. در منطقه این گدی| اینگدی گویش جنوب شرقی یهودیه رواج داشت. سامرا نیز گویش سامری- آرامی خاص خود را داشت، که در آن حروف صامت ‘he (letter)|he’, ‘ayin|‘ayin’ به صورت ‘aleph (letter)|aleph’ تلفظ می‌شدند. آرامی جلیله، گویش موطن عیسی، را تنها از نام چند مکان، تأثیرات آن بر جلیله تراگومیک، تعدادی اثر ادبی خاخامی و تعدادی اندک از نامه‌های شخصی می‌توان باز شناخت. علی الظاهر، این گویش چند ویژگی خاص و متمایزکننده نیز داشته‌است: واکه‌های مرکب هیچ‌گاه به واکه‌های ساده تبدیل نمی‌شوند. در شرق اردن، گویش‌های مختلف اردنی شرقی صحبت می‌شد. آرامی دمشقی (که غالباً از آرامی مدرن غربی منتج شده‌است)، در منطقه دمشق و رشته کوه‌های آنتی- لبنان مورد استفاده قرار می‌گرفت. سرانجام، تا امتداد شمال آلیپو، گویش غربی آرامی اورنتس رواج داشت.

این سه زبان، علی‌الخصوص عبری و آرامی بر یکدیگر تأثیراتی گذاشتند. واژگان عبری وارد آرامی یهودی شدند (البته اغلب این واژگان، واژگان تخصصی مذهبی بودند، اما تعدادی از کلمات محاوره‌ای از قبیل ‘wood’ (به معنای چوب) نیز از زبان عبری به زبان آرامی یهودی وارد شدند. عکس این ماجرا نیز اتفاق افتاد و واژگان آرامی نیز وارد زبان عبری شدند (تأثیر زبان آرامی تنها به وارد شدن واژگانی چون māmmôn ‘wealth’ (ثروت) به زبان عبری محدود نمی‌شد، بلکه نحوه استفاده واژگان به زبان آرامی نیز در زبان عبری رایج شد. من‌باب مثال، rā’ûi، ‘دیده شده’، به معنای ‘ارزشمند’ در مفهوم ‘ظاهراً’، یک نوع گرته برداری از زبان آرامی می‌باشد که دارای معنای ‘ دیده شده’ و ‘ارزشمند’ است.

یونانی عهد جدید اغلب واژه‌های غیر یونانی «سامی»، از جمله حرف نگاری‌های واژگان زبان سامی را حفظ کرده‌است:

  • برخی از واژه‌های این زبان آرامی هستند؛ مثلtalitha (ταλιθα). که نشانگر نام می‌باشد (انجیل مرقس ۵:۴۱).
  • دیگر واژگان می‌تواند عبری یا آرامی می‌باشد، از قبیل Rabbounei (Ραββουνει)، که در هر دو زبان به معنای ‘آموزگار /بزرگ/ استاد من’ است. (انجیل یوحنا ۲۰:۱۶).
  • فیلم «مصایب مسیح» محصول سال ۲۰۰۴ به خاطر استفاده چشمگیرش از دیالوگ زیاد به زبان آرامی معروف است، به ویژه آنکه یک معلم یکه و تنها به نام ویلیام فالکو آن را تغییر اساسی داده‌است. مع‌هذا، این زبان از نظر گویشوران معاصر آرامی، متکلف، تصنعی و نامأنوس می‌نماید.

    آرامی میانه

قرن سوم پس از میلاد به عنوان آستانه فی‌مابین آرامی باستان و میانه تلقی می‌شود. در طول آن قرن، ماهیت بسیاری از زبان‌ها و گویشهای آرامی به تدریج تغییر یافت. اخلاف آرامی امپراتوری دیگر زبان‌های زنده‌ای نبودند و زبان‌های منطقه‌ای شرقی و غربی ادبیات جدید و اساسی عصر را تشکیل می‌دادند. بر خلاف بسیاری از گویشهای آرامی باستان، دربارهٔ واژگان و دستور زبان آرامی میانه اطلاعات زیادی در دست است.

آرامی میانه شرقی

تنها ۲ زبان از زبان‌های آرامی میانه شرقی تا به امروز زنده مانده‌اند. در شمال این منطقه، سریانی باستان به سریانی میانه تغییر یافت. در جنوب آن منطقه، زبان یهودی بابلی باستان به یهودی بابلی میانه تبدیل شد. گویش آرساسید، پسا-هخامنشی زمینه‌ساز زبان مندایی جدید شد.

سریانی میانه

زبان سریانی میانه زبان کلاسیک، ادبی و نماز مسیحیان سریانی تا به امروز بوده‌است. دوران طلایی این زبان به چهارم تا ششم مربوط می‌شود. این دوره با ترجمه انجیل به این زبان شروع شد: پشیتا و نظم و شعر قوی افراییم سریانی. سریانی میانه، بر خلاف اسلاف خود، زبانی کاملاً مسیحی است؛ هر چند که در آن زمان، این زبان زبان مخالفان رهبری بیزانس بر کلیسا در شرق بود. فعالیت‌های مبلغان مذهبی موجب شد زبان سریانی به سرزمین پارس و هندوستان و چین انتقال یابد.

خط سریانی در قرن ۹ میلادی

آرامی بابلی میانه یهودی

بابلی میانه یهودی زبانی است که نویسندگان یهودی در بابل در قرن ۴ تا قرن ۱۱ پس از میلاد مسیحی به کار می‌بستند. این زبان را عمدتاً می‌توان با زبان بابلی‌ها تلمود (که در قرن هفتم تکمیل شد) و ادبیات پسا- تلمود (جی اونیک)، که مهمترین دستاوردهای فرهنگی یهودیت بابلی است، بازشناخت. مهمترین منابع کتیبه‌ای این گویش هزاران کاسه سحرآمیز آرامی است که به خط یهودیان نوشته شده‌است.

مندایی

“جهت کسب اطلاعات بیشتر به زبان مندایی مراجعه فرمایید. مندایی گویش هم جنس آرامی بابلی یهودی است، البته مندایی هم از حیث زبان‌شناسی و هم از حیث فرهنگی متمایز و مجزا از زبان بابلی یهودی است. مندایی کلاسیک زبانی است که ادبیات مذهبی منداییان به آن نوشته شده‌است. یکی از ویژگی‌های بارز این زبان املای بسیار آواشناختی آن است.

آرامی میانه غربی

گویش‌های آرامی غربی باستان با فلسطینی میانه یهود (در خط عبری)، آرامی سامری (در خط فینیقی باستان و فلسطینی مسیحی (خط شکسته خط سریانی در هم آمیخت. از میان این سه زبان، تنها فلسطینی میانه یهودی به عنوان یکی زبان نوشتاری به حیات خود ادامه داد.

آرامی فلسطینی میانه یهودی

در سال ۱۳۵، پس از شورش بارکوخبا، بسیاری از رهبران یهودی که از اورشلیم اخراج شده بودند، به طرف جلیله به حرکت افتادند؛ بنابراین، گویش جلیله از گمنامی رهایی یافت و تبدیل به گویش استاندارد و معیار میان یهودیان در غرب شد. نه تنها در جلیله، بلکه در مناطق پیرامون آن نیز به این گویش صحبت می‌شد. این گویش مبنای زبان شناختی تلمود فلسطینی (که در قرن پنجم تکامل یافت)، تارگومیم فلسطینی (نسخ آرامی یهودی دست نوشته‌ها) و مدراشیم (آموزه‌ها و تفاسیر کتاب مقدس) می‌باشد. مصوت استاندارد که به عبری کتاب مقدس اشاره می‌کرد، نظام طبریایی (قرن دهم) توسط گویشوران گویش جلیله فلسطینی میانه یهودی شکل گرفت؛ بنابراین، تولید آوای عبری کلاسیک، به نمایندگی از عبری این زمان، بیانگر تلفظ معاصر این گویش آرامی است.

یهودیه میانه که از اخلاف یهودیه باستان محسوب می‌شود، دیگر گویش غالب و رایجی نیست و صرفاً در یهودیه جنوبی (گویش انگدی متنوع در سراسر این دوره تداوم داشت) مورد استفاده قرار گرفت. همچنین، اردنی میانه شرقی نیز به عنوان یکی از گویشهای جزئی اردنی باستان شرقی به حیات خود ادامه می‌دهد. کتیبه‌هایی که در کنیسه‌های دورا اوروپوس یافت می‌شوند با به زبان اردنی میانه شرقی یا اردنی میانه نوشته شده‌اند.

آرامی سامری

بر اساس روایات و مستندات متعلق به قرن چهارم گویش آرامی اولین گویش از مجموعه سامری است. تلفظ کلاسیک این گویش مبتنی بر صورتی است که در قرن دهم استفاده می‌شده‌است.

 

آرامی مسیحی فلسطینی

بر اسس شواهد و مدارک ثابت شده‌است که زبان مسیحیان آرامی غربی در قرن ششم رواج داشته‌است، اما به وجود آمدن این زبان حتی به دو قرن قبل از زمان مزبور بازمی‌گردد. این زبان خود از فلسطینی باستان مسیحی نشات گرفته‌است. اما علائم نوشتاری آن بر اساس سریانی میانه اولیه بوده‌است که زبان یونانی نیز تأثیر زیادی در آن داشته‌است. واژه عیسی مسیح با آنکه در آرامی به صورت Yešû` در زبان آرامی نوشته می‌شود، اما شکل نوشتاری آن در مسیحی فلسطینی Yesûsمی‌باشد.

    آرامی نو

امروزه افزون بر ۴۰۰ هزار نفر به زبان آرامی تکلم می‌کنند. در میان گویشوران این زبان، افراد یهودی، مسیحی، مسلمان و مندایی دیده می‌شوند که در مناطق دورافتاده زندگی می‌کنند و سنتهای خود را از طریق چاپ نشریات و امروزه از طریق رسانه‌های الکترونیکی حفظ می‌کنند. درک و فهم زبان‌های آرامی معاصر (یا «نئو-آرامی») از یکدیگر در مقایسه با گذشته به مراتب سخت‌تر و کم رنگ تر شده‌است. دویست سال گذشته برای گویشوران زبان آرامی دوره خوبی نبوده‌است. بی‌ثباتی و تزلزلی که بر خاورمیانه سایه افکند، موجب آوارگی و سرگردانی گویشوران آرامی شده‌است. سال ۱۹۱۵ از اهمیت خاصی برای مسیحیانی که به زبان آرامی تکلم می‌کنند، برخوردار بوده‌است: جریانی موسوم به نسل کشی آشوری‌ها (سایفو/سایپا؛ «شمشیر» به زبان سریانی) رخ داد؛ طی آن تمامی گروه‌های مسیحی (آشوری‌ها، ارمنی‌ها و دیگران که در شرق ترکیه زندگی می‌کردند تحت پیگرد و تعقیب قانونی ای قرار گرفتند که پایان و اضمحلال امپراتوری عثمانی را رقم زد. برای یهودیانی که به زبان آرامی تکلم می‌کنند سال ۱۹۵۰ نقطه عطفی محسوب می‌شود: کشور جدیدالتأسیس اسرائیل اغلب یهودیانی را که به زبان آرامی تکلم می‌کردند به آنجا کشاند و این یهودیان به این نقطه مهاجرت کردند. مع‌هذا، نقل مکان به اسرائیل باعث شده‌است عبری معاصر جای نئو-آرامی یهودی را در میان فرزندان مهاجران بگیرد. چنین به نظر می‌رسد که بسیاری از گویش‌های یهودی منسوخ خواهند شد و این منسوخ شدن بسیار قریب‌الوقوع است.

آرامی معاصر شرقی

آرامی معاصر شرقی در زبان‌ها و گویش‌های مختلف دیده می‌شود. تفاوت چشگیری بین زبان آرامی مورد استفاده یهودیان، مسیحیان و مسلمانان دیده می‌شود.

زبان‌های مسیحی اغلب سریانی معاصر (یا نو-سریانی، به ویژه در هنگام اشاره به ادبیات آنها)، خوانده می‌شوند؛ چرا که حدود بسیار زیادی تحت تأثیر ادبیات و زبان مذهبی سریانی میانه قرار داشتند. با وجود این، ریشه‌های این زبان به گویش‌های آرامی محلی بسیار زیادی که در گذشته شکل نوشتاری نداشته‌اند، نیز مربوط می‌شوند و نمی‌توان گفت که آن‌ها صرفاً اسلاف مستقیم زبان افراییم سریانی بوده‌اند.

سُریانی غربی معاصر (که در حد وسط نئو-آرامی غربی و نئو-سریانی شرقی قرار گرفته‌است و آرامی نئو مرکزی نیز نامیده می‌شود) معمولاً توسط زبان تورویو که زبان طور عبدین است، ارائه می‌شود. یکی از زبان‌های مربوط به آن به نام زبان ملحسو نیز اخیراً منسوخ شده‌است.

زبان‌های مسیحیان شرقی (سریانی معاصر شرقی یا نئو-آرامی شرقی) نیز با نام بومی «سورس» یا «سورت» خوانده می‌شوند. در برخی موارد آن‌ها «آشوری» یا «کلدانی» نیز خوانده می‌شوند؛ البته این نام‌ها و اسامی مورد قبول همه گویشوران واقع نشده‌است. همه گویش‌های مختلف این زبان نیز برای گویشوران آن‌ها قابل فهم و درک نمی‌باشد. جوامع سریاک شرقی اغلب یا کلیسای کاتولیک کلدانی یا کلیسای آشوری شرق هستند.

زبانهای یهودی آرامی معاصر امروزه اغلب در اسرائیل تکلم می‌شوند و بیشترین آن‌ها در آستانه منسوخ شدن قرار گرفته‌اند (گویشوران مسن و قدیمی این زبان را به نسل جدید انتقال نمی‌دهند). گویش‌های یهودی که خاستگاه آن‌ها جوامعی است که روزگاری بین دریاچه ارومیه و موصل می‌زیستند نیز تماماً برای یکدیگر مفهوم و قابل درک نیستند. در برخی از نقاط، از قبیل ارومیه مسیحیان و یهودیان در یک محله واحد گویش‌های مختلفی از آرامی مدرن شرقی را به کار می‌برند که برای یکدیگر قابل فهم و درک نمی‌باشد.

بازمانده‌ای از این زبان به نام لشان ددان در دوران معاصر نیز در شمال غربی ایران صحبت می‌شد که امروزه منقرض شده‌است.

همچنین در نقاطی دیگر؛ از قبیل موصل گویش‌های مورد استفاده در دو جامعه هم-کیش فقط تا حدی شباهت دارند که امکان برقراری مکالمه بین گویشوران آن‌ها وجود دارد.

تعداد کمی از منداییان که در استان خوزستان ایران زندگی می‌کنند، به مندایی مدرن تکلم می‌کنند که با سایر گویش‌های آرامی کاملاً متفاوت و متمایز است.

آرامی معاصر غربی

با اندکی تسامح می‌توان گفت از آرامی غربی اثری به جای نمانده‌است. این زبان در روستای مسیحی‌نشین معلولا در سوریه و روستاهای مسلمان‌نشین بخا‌جب‌الدین سوره به سمت آنتی لبنان و نیز توسط برخی افراد که از این مناطق به سوریه و دیگر شهرهای بزرگ سوریه کوچ کرده‌اند، تکلم می‌شود. تمام این گویشوران آرامی معاصر غربی زبان عربی را که دیگر زبان اول این مناطق شده‌است، سلیس و روان صحبت می‌کنند.

    دستور زبان

دستور زبان

منابع

1- Nordhoff, Sebastian; Hammarström, Harald; Forkel, Robert; Haspelmath, Martin, eds. (2013). “Aramaic”. Glottolog 2.2 . Leipzig: Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology.

2-UNESCO Interactive Atlas of the World’s Languages in Danger

3-ویکی‌پدیای انگلیسی

 

با ما همگام شوید

مقالات ، اطلاعات و هر آنچه از تاریخ میدانید را با ما به اشتراک بگذارید

با ما همگام شوید!

اطلاعات شما را با ذکر نامتان نشر میدهیم
اینجا کلیک کنید

استاد تغییر باشید نه قربانی تقدیر

ما یک سـازمان غیـرانتفــاعی هستیم و وظیفـه خود میدانیم آنچـه مربوط به تاریخ است را با بهتـرین و موثق ترین منـابع موجود در این کارزار مطـالب بی ریشـه ، بـه صـورت صحیح نشـر دهیم  

ماموریت ما اینست مردم را با میراث خود درگیر کنیم